دراین آشفته بازاری که درآن گاه شیطان هم مدعی گردد که میخواهد خلایق را به سوی خیرو خوبیها بخواند،دوجین از دلقکان شبه روشنفکر و متمدن نما آیند،تحجر را از انبار کهن بیرون کشیده ، آن را گرد میگیرند،لباسی شیک و اعیانی برآن پوشند،
و با نامی دگر آنرا چو محصولی که دستاورد روشنفکر امروزی است
به خلق بینوا غالب نمایند .حقیقت در زمان ما همان دروغ پیشین است .دروغ را گرهمه گویند شود نامش حقیقت . فقط کافیست بگویند که منبعش قدیمی است و درفلان کتاب مکتوب است !!
خلایق راعلایق میکند بر هر دروغ لایق .
حقایق رابه تردستی چنان وارونه میسازند که گر یک بارشب راروز خوانند؛خلق را حیرت ازتاریکی روز است نه از دروغ شیادان تردست.
عجیب است کار این ملت .
پر از ضد و نقیضند و تناقض .پراز مجهول ! پر از دانستنیهایی که جهلند!
پراز صبر وقت سختیها که در واقع بسی سهلند.
پراز نام و نشان از مردمانی که کنون دیریست ازآنان در زمین رد و نشانی نیست
ولی حتی یکی هم خانه ی آن پیردانا را بلد نیست ! کسی هم اسم مردی را که معلول است و سالها بینوا همسایه ی آنهاست نمیداند .
همه در روز عشاق درو دیوارها را رنگ قرمز میزنند اما
نمی بینند که هر روز کوچه های غزه از خون شهیدان سرخ رنگ است .
عدالت را هزاران سال قبل گردن زدند و حال میگویند
قرار است که عدالت بار دیگر زاده گردد .
یکی پرسید :نام مادرش چیست ؟
ندا آمد که نام مادرش جهل است ؛خرافات و دروغ است
کنون آبستن است و پا به ماه است .عدالت هم به زودی پا به دنیا میگذارد .
یکی بنشست بر منبر که میشد ارتباط با شخص صاحبخانه را از ظاهرش فهمید .
خبرداشت ازهرآنچه ارتباط باغیبگوئی داشت .
عجب انسان دانائی
خدا او را برای خلق نگهدارد که هرخیری اگر باشد بخاطر وجود این جواهرهاست که کمیابند و ارزشمند.
درباره این سایت