دهربنا ندارد عزت کس ببیند

چشم ندارد انسان برقله ای نشیند 

خواهدبه هربهانه او راکند زمین گیر

گاهی به جهل وغفلت گاهی به دست تقدیر

میخواهدآدمی را در بند نفس محبوس

بایدکه آدمیزاد باشد حقیر و مایوس

درراه او بچیند صددام و صد دو راهی

یکسو ره کمال است یکسو ره تباهی

دهرباهزار ترفندباآدمی به جنگ است 

بازنده درمصافش محکوم عار وننگ است 

مصاف دهر وآدم تاروز مرگ برپاست

دهربابشر همیشه مشغول جنگ و دعواست

هرکس اسیرنفس است بادهرسازگار است

چراکه سهل وآسان راضی به ننگ ودعار است

وقتی کسی بداندخداهمیشه بااوست

درهر کجا حضورش با اقتدار و نیروست

وقتی کسی بدانددنیا سرای فانیست

وقتی بداند او مرگ پایان زندگانیست 

او درمصاف بادهرچون کوه استوار است

 ازاین جهان سرافراز بسوی کردگار است 

 

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها