دنیا مرا آشفته و مایوس خواهد

پابسته و دربند نفس محبوس خواهد

خواهد مرا سازد گرفتار و زمین گیر

خواهد مرا سازد به سحر خویش تسخیر

دنیا ندارد چشم غرورم را ببیند

آرامش و عشق و سرورم را ببیند

باید دل از جور و جفا صد پاره گردد

تا لاجرم دنبال راه چاره گردد

باید که از وجدان و غیرت چشم پوشم 

باید که خود را قیمتی ارزان فروشم

باید که خود را وقف هر بیهوده سازم

باید دلم را با گناه آلوده سازم

چو کس مقاومت کند آغاز جنگ است

جنگی که پنهانیست وبی توپ و تفنگ است 

همه درها به رویت بسته گردد

دو پایت از دویدن خسته گردد

دلت را بشکنند یاران و خویشان

تو را  جور و جفا سازدپریشان

به نان شب تو را محتاج سازد

تو را از کار خود اخراج سازد

مگر آنکه شوی تسلیم امرش

که مانی در امان از نیش و زهرش


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها